ساخت وبلاگ کپلمساخت وبلاگ کپلم، تا این لحظه: 10 سال و 15 روز سن داره
پیوند اسمونیمونپیوند اسمونیمون، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره
زیر یه سقف عشقولانهزیر یه سقف عشقولانه، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره
بابای محمد عرفانبابای محمد عرفان، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره
مامان محمد عرفانمامان محمد عرفان، تا این لحظه: 35 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره
آقا محمد عرفان ماآقا محمد عرفان ما، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

mohammaderfan94

سخنی با خدای خودم برای دل غریبم

1393/6/10 9:00
نویسنده : maman zahra
393 بازدید
اشتراک گذاری

گاهی خوشحالی ...گاهی ناراحت..... گاهی خسته ای ..... گاهی پر از انرژی و گاهی نگران ...... و گاهی همیشه نگرانی......

می نویسم برای دل خودم و شاید برای .........

نمیدونم ترس یا نگرانی یا خوشحالی که خودش رو با اشک نشون میده . خدایااااا یه جورایی میترسم از آینده خدیااااا بهم کمک کن.

گاهی باران میشوی و پر از اشک ......

حس میکنم به یه دلگرمی  احتیاج دارم به یه صدایی که بهم بگه نترس من با توام من نزدیک توام من همیشه هستم.

مادر شدن بزرگترین اتفاق زندگی هر زنیه اما همه این حس نگرانی رو دارن  ! یا نه فقط منم...... گاهی حس میکنم خیلی تنهام ....... گاهی دلم خیلی گرفتست......

همه چیز نزدیک است .........

حتی دورترین نقطه ی کور آرزویت 

حتی آن ور پس فرداهای خیالت 

همه و همه نزدیک اند خدا هم نزدیک است .....

نزدیک تر از لبخند نزدیک تر از گریه .....

نزدیک تر از آن چه که تو فکرش داری...



 

پسندها (2)

نظرات (2)

یه مامان منتظر
10 شهریور 93 12:33
سلام دوست گلم کپی با ذکر منبع اشکالی نداره شما هم لینک شدید
صفیه
10 شهریور 93 22:52
سلام دوست خوبم. با کمال میل لینک شدی مرسی عزیزم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به mohammaderfan94 می باشد