ساخت وبلاگ کپلمساخت وبلاگ کپلم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره
پیوند اسمونیمونپیوند اسمونیمون، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره
زیر یه سقف عشقولانهزیر یه سقف عشقولانه، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره
بابای محمد عرفانبابای محمد عرفان، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره
مامان محمد عرفانمامان محمد عرفان، تا این لحظه: 35 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره
آقا محمد عرفان ماآقا محمد عرفان ما، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

mohammaderfan94

آخرین های دوتایی مامان و بابا

1394/2/5 1:50
نویسنده : maman zahra
1,095 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند عسلم.

امروز یه روز خاص بود واسه من آخرین روز دوتایی مامان وبابا تو خونه ی خودمون.

امروز همه چی برای آخرین بار بود ،آخرین گردگیری خونه،آخرین غذا پختن،آخرین جارو کردن،آخرین شستن لباسا،آخرین ناهار دونفره،آخرین شب بخیر گفتن دونفره وخیلی آخرین های دیگه امروز رخ داد.

امروز برای اخرین بار فقط چمدون خودم  و بستم و عازم سفر شدم.

فردا آخرین باریه دونفره با بابا میریم بندرعباس و من اونجا میمونم تا تو بدنیا بیای.

امروز همه چیز خونمون بوی آخرین بار و میداد.

وقتی برگردم دیگه دونفر نیستیم دیگه زندگیمون اینی که الان هست نسیت ،دیگه دونفره هامون تموم شد،از این به بعدش دیگه سه نفره ایم ،دلشوره هام واسه یه نفر تموم شده،آرزوهام واسه آینده ی فقط بابا  تموم شده وقتی برگردم منم و دلشوره های فردا فرداهای مردای خونم.

عشق تک نفرم تموم شده دیگه عاشق دو تا مردم یکی عشقی که لمس کردم و میدونم چه جور حسیه و عشق دومی که فقط شنیدم بینهایته وقتی اومدی و حست کردم وقتی بغلت کردم و اون بوی معصومت پیچید تو دماغم میفهمم حس مادری یعنی چی،دیگه مردای خونه من همه ی زندگی منن.

اینم از اخرین پست من تو شهر پارسیان بدون حضور قند عسلم.

امشب اخرین شبیه که تورو نداریم ،شب بعدی که بیام تو خونه و بخوابیم دستای کوچولوت تو دستای ماست.

دوست داریم بهترین هدیه خدا واسه من وبابا.

0740000007400000

 

پسندها (2)

نظرات (7)

مهیسا
5 اردیبهشت 94 11:20
عزیزممممم گلم همیشه برای آینده هرچیزی به ذهنت میاد ان شاالله بگو شیطون ازتون دوربشه..... ان شاالله خوشبختیت همیشگی باشه عزیزم
مامان فهیمه
14 اردیبهشت 94 16:02
سلام زهرا جون ببخشید که خیلی وقته نیومدم بهت سر بزنم انشالا یه زندگی سه نفره پر از شادی و لذت افزون تر از قبل رو شروع میکنی .من مطمئنم عزیزم این نگرانی های همه ی ما مادراست ولی به جرات میگم که مادر بودن با همین نگرانیهاشه که شیرینه انشالا به سلامتی نی نی نازمون بدنیا میاد و یه خرده از نگرانیهای مامانشو کم میکنه.شاد باشین
maman zahra
پاسخ
مرسييييي عزيييييزم
نیلی
17 اردیبهشت 94 8:19
خب پس الان نی نی کوچولو به دنیا اومده.قدمش مبارک باشه زود بیا عکس اش رو بذار
maman zahra
پاسخ
چششششششششم مرسي عزيزم
فرزند صالح
18 خرداد 94 13:56
عزیزم نی نی به دنیا اومد؟؟؟ چه زود گذشت... چه اسم قشنگی گذاشتید براش. خیلی تبریک میگم. ایشالا سلامت باشه همیشه
maman zahra
پاسخ
سلام خانوووومي واااي فقط خدا ميدونه چقد خوشحال شدم فهميدم بارداري حتما يه پست مخصوص شما تو وبلاگم دارم منتظر باش
مامان فهیمه
17 تیر 94 23:33
سلام زهرا جون کجایی تو دختر بیا و از حال خودت و نی نی آگاهمون کن
maman zahra
پاسخ
سلاام عزيزم من بالاخره برگشتم و ريز ريز وبم و به روز ميكنم ممنونم مه بيادم بودي
مامان منتظر
27 تیر 94 1:15
سلام دوستم هم عید فطر رو تبریک میگم هم مامان شدنت رو انشا الله محمد عرفان 120 ساله بشه
maman zahra
پاسخ
سلام عزيزم مرسي از لطفتون
مامان مریم
9 شهریور 94 14:03
سلام عزیزم، خوبی؟ مامان شدنت رو تبریک میگم انشاءالله زیر سایه پدر و مادر مهربونش بزرگ بشه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به mohammaderfan94 می باشد