30 هفتگی
فسقل مامان من و شما امروز وارد هفته ی سی ام شدیم.
آخرین هفته ی سال متقارن شده با اخرین هفته از هفت ماهگی من و شما.
امیدوارم پسر گلی باشی و هفته چهلم تشریف بیاری(البته گلی گل تر باشی )
قند عسلم میدونم خیلی دیر آپ میکنم به بزرگی خودت ببخش
این چند وقت شما خیلی شیطون شدید اینقد تکون تکون میخوری که من در عجبم تو اون جای تنگ چطوری وول میخوری خدا به داد برسه اومدی بیرون میخوای چیکار کنی تو اینهمه جا البته من عاشقتم همه جوره،هرچقد دلت میخواد شیطونی کن قند عسل مامان.
نمیدونم وقتی بیای بیرون چقد واسه این حرکتای شیرینت تو دلم ،دلتنگ بشم.
مامان جونت تو هفته ی بیست و هشتم رفت بندرعباس و دکتر جدید.
دوباره آزمایش کبدی،نوار قلب،اکو و شیرین تر از همه صدای قلب شما که البته همه چیز خوب و عالی بود و قلب مامان هم خوب میزد و خیال دکترم هم مثل خیال خودم که راحت بود راحت شد.
این روزا منتظریم زودی عید بشه و یکم استراحت کنم،امسال عید با دهه فاطمیه متقارن شده و من تصمیم گرفتم وقتی خونه امام علی غرق غصه است ما هم به احترام شهادت ایشون و دل داغدیده خانوادشون سفره ی هفت سین نندازیم،ولی حتما عکس سفره ی سال های پیش که انداختیم و میذارم عزیزم.
مامان و بابا عاشقتن