ساخت وبلاگ کپلمساخت وبلاگ کپلم، تا این لحظه: 10 سال و 9 روز سن داره
پیوند اسمونیمونپیوند اسمونیمون، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره
زیر یه سقف عشقولانهزیر یه سقف عشقولانه، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره
بابای محمد عرفانبابای محمد عرفان، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
مامان محمد عرفانمامان محمد عرفان، تا این لحظه: 35 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
آقا محمد عرفان ماآقا محمد عرفان ما، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

mohammaderfan94

از هر در سخنی

1393/9/8 10:54
نویسنده : maman zahra
262 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلم.

خیلی وقته نیومدم برات بنویسم آخه مامان حالش خوب نیست خیلی خستس.

خب حالا برات بذار از حال و روز این چند وقتم بنویسم تا در آینده بدونی مامانت چی کشیده این چند وقت.

رفتم سونو تا ضربان قلبت و چک کنن اولین سونو در واقع دکتر گفت یه لخته خون چسپیده به کیسه ی آب و احتمال سقط زیاده منم گریه کنون از لامرد برگشتم پارسیان چون پارسیان سونو نداره رفتیم اونجا گلم.

خلاصه رفتم دکتر و دکتر گفت دوهفته استراحت کن و سرکار نرو.

هفته ی اول موندم پارسیان چون تاسوعا و عاشورا بود تعطیلی وسط هفته بود و نمیشد برم بندرعباس ولی هفته دوم استراحتم رفتم بندرعباس و در تاریخ 21آبان سونو غربالگری هم انجام دادم و دکتر گفت خدارو شکر لخته ی خونی دیده نمیشه یعنی جذب شده بود. پریدن برای شادی شکلک ها

دکتر گفت دست و پای گم سالمه و ضربان قلب مهربونش داره منظم میزنه. ب

عدش گفت پنجاه درصد احتمال میدم دختر باشی گفت مامانی بره یه نوشابه بخوره و بیاد دوبار چک کنه رفتم نوشابه خوردم وبرگشتم گفت شصت تا هفتاد درصد احتمال میدم پسر باشی (شوالیه افتاده از اسب من) ولی نگفت صددرصد خلاصه تو جواب سونو هم جای جنسیته شما علامت سوال زده.

درسته مامانی دلش میخواد شما یه پرنسس کوچولو باشی ولی اگر یه شوالیه ی قوی هم باشی بازم مامان و بابا عاشقتن ایشااله فقط سالم و خندون باشی.

این روزا خیلی خستم مامانی از سرکار که برمیگردم ناهار و که میخورم دیگه از خستگی غش میکنم شما هم یه چند وقتیه داری مامان وحسابی اذیت میکنی و هر شب مامان حالت تهوع و عملیات بالا آوردن داره که دیگه اونقد داغون بودم که رفتم از دکتر قرص گرفتم تا دیگه بالا نیارم و حالا یکمی بهتر شدم.

البته فدای سرت هرچقد بخوای تو دل مامانت شیطونی کنی اخه درسته که اونجایی که تو هستی دله منه ولی اونجا دنیای خودته و هر جقدر دوست داشته باشی میتونی تو دنیات شیطونی کنی ایشااله وقتی هم به دنیای ما آدم بزرگا اومدی هرچقد خواستی بازم شیطونی کن چون این دنیا هم ماله خودته گلم ولی تو این دنیا شاد و صالح زندگی کن فدات شم.

جمعه هفت آذر هم بابایی امتحان وکالتش و داد خیلی زحمت کشیده امسال خدا کنه قبول بشه البته من دلم روشنه که بابایی قبول میشه چون ما تو زندگیمون یه موجودی داریم که وجودش همش برامون داره خیر و برکت میاره و هنوز از دل مامانش بیرون نیومده خیر و برکتش به زندگیمون سرازیر شده من حتی امیدوارم امسال بابا جونت دکتراشم قبول میشه.

فندق مامان این همه ی اون خبرایی بود که این چند وقت نتونسته بودم بیام برات بگم کپلم واسه بغل کردن و دیدنه روی ماهت عجیب عجولم.

پسندها (2)

نظرات (3)

مامان باران
8 آذر 93 14:18
سلام.امیدوارم بسلامتی نی نی بیادبغلت.چه دختر چه پسر.شماساکن استان هرمزگان هستید؟خوش باشین وقت داشتی به وبلاگ من سربزن.
maman zahra
پاسخ
سلام عزیزم.مرسی از لطفت. ایشاالله نی نی منم زودی بیاد حالا چه پسر چه دختر فقط سالم باشه. آره عزیزم من ساکن استان هرمزگانم شهرستان پارسیان یک ساعتی با عسلویه فاصله داریم شاید اینجوری بهتر متوجه بشی کجا هستم
سمیه
8 آذر 93 23:43
مامان زهرای گل خسته نباشی. روزای سختی داره میگذره ولی خودتم خوب میدونی که اون هدیه خدا خوب بلده چطوری خوشحالت کنه. امیدوارم نی نی نازت سلامت به دنیا بیاد.
maman zahra
پاسخ
مرسی گلم
مامان باران
18 آذر 93 20:29
سلام مامان مهربون.خوبی؟نی نی خوبه؟نه آپ میکنی نه به ماسرمیزنی!!
maman zahra
پاسخ
سلام عزیزم. یکم این چند وقت سرکارم اذیت بودم واسه همین از نظر روحی حالی نداشتم بیام وبلاگم وآپ کنم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به mohammaderfan94 می باشد